امام علي عليه السلام:
عاقبت انديشى پيش از شروع به كار، از پشيمانى ايمن مى سازد .
غرر الحكم و درر الكلم 1417
عاقبت انديشى پيش از شروع به كار، از پشيمانى ايمن مى سازد .
غرر الحكم و درر الكلم 1417
نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد، و دستور آن این است که انسان بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه، و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و تشهد بخواند و سلام
دهد.
در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلا به قصد سوره "قل هو الله احد" بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: "قل هو الله احد" دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: "الله الصمد" باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: "لم یلد و لم یولد" و برود به رکوع باز هم سر بردارد و بگوید: "و لم یکن له کفوا احد" و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
اگر در یک رکعت از نماز آیات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.
چیزهایی که در نماز یومیه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب می باشد، ولی در نماز آیات مستحب است به جای اذان و اقامه سه مرتبه به قصد امید ثواب بگویند: "الصلاة ".
مستحب است بعد از رکوع پنجم و دهم بگوید "سمع الله لمن حمده " و نیز پیش از رکوع و بعد از آن تکبیر بگوید، ولی بعد از رکوع پنجم و دهم، گفتن تکبیر مستحب نیست.
مستحب است پیش از رکوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند، و اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم بخواند، کافی است .
اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است .
اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اول است یا در رکوع اول رکعت دوم، و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است. ولی اگر مثلا شک کند که چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه برای رفتن به سجده خم نشده، باید رکوعی را که شک دارد بجا آورده یا نه، بجا آورد. و اگر برای رفتن به سجده خم شده، باید به شک خود اعتنا نکند.
هر یک از رکوع های نماز آیات رکن است که اگر عمدا یا اشتباها کم یا زیاد شود، نماز باطل است .
همه هست آرزویم كه ببینم از تو رویى
چه زیان تو را كه من هم برسم به آرزویى؟!
به كسى جمال خود را ننمودهیى و بینم
همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت و گویى!
غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم
تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویى!
به ره تو بس كه نالم، ز غم تو بس كه مویم
شدهام ز ناله، نالى، شدهام ز مویه، مویى
همه خوشدل این كه مطرب بزند به تار، چنگى
من از آن خوشم كه چنگى بزنم به تار مویى!
چه شود كه راه یابد سوى آب، تشنه كامى؟
چه شود كه كام جوید ز لب تو، كامجویى؟
شود این كه از ترحّم، دمى اى سحاب رحمت!
من خشك لب هم آخر ز تو تَر كنم گلویى؟!
بشكست اگر دل من، به فداى چشم مستت!
سر خُمّ مى سلامت، شكند اگر سبویى
همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه، بنشین كنار جویى!
نه به باغ ره دهندم، كه گلى به كام بویم
نه دماغ این كه از گل شنوم به كام، بویى
ز چه شیخ پاكدامن، سوى مسجدم بخواند؟!
رخ شیخ و سجدهگاهى، سر ما و خاك كویى
بنموده تیره روزم، ستم سیاه چشمى
بنموده مو سپیدم، صنم سپیدرویى!
نظرى به سوىِ (رضوانىِ) دردمند مسكین
كه به جز درت، امیدش نبود به هیچ سویى
جنگ جنگی فوقِ باور بود (تکرار چهارگانهی جنگ: آرایهی تکرار)
کیسههای خاکی و خونی
خطّ مرزی را جدا میکرد (واج آرایی در تکرار حرف«خ»)
دشمن بد عهد بیانصاف
با هجوم بیامان خود
مرزها را جابهجا میکرد
از میان آتش و باروت (آتش و باروت: آرایهی تناسب)
میوزید از هر طرف، هرجا
تیرهای وحشی و سرکش (وحشی و سرکش: آرایهی تناسب)
موشک و خمپاره و ترکش (تیر و موشک و خمپاره و ترکش: مراعات نظیر)
آن طرف، نصف جهان با تانک های آتشین در راه
این طرف، ایرانیان تنها
این طرف، تنها سلاح جنگ، ایمان بود (مبالغه)
خانههای خاک وخون خورده (واج آرایی در تکرار حرف«خ»)
مهدِ شیران و دلیران بود
شهرخونین، شهرِ خرمشهر
در غروبِ آفتابِ خویش
چشم در چشم افق میدوخت (چشم درچشم افق میدوخت:آرایهی تشخیص)
در دهان تانک ها میسوخت (چشمِ افق/ دهانِ تانکها: اضافهی استعاری)
شهر، شیرمردان را صدا می زد : (شهر خرّمشهر شیرمردان را صدا میزد:آرایهی تشخیص)
آی ای مردان نام آور
ای همیشه نامتان پیروز (واج آرایی در تکرار حرف«آ /ی»)
بیگمان امروز
فصلی از تکرار تاریخ است
گربماند دشمن، از هر سو
خانههامان تنگ خواهد شد
ناممان در دفتر تاریخ
کوچک و کم رنگ خواهد شد
پس برای سهم فرداها
دل به موجِ آب باید زد (باید دلمان را به دریا بزنیم.)
سر به دست باد باید داد (باید سرِ خودمان را به باد دهیم)
خون میان سنگر آزادگان جوشید (سنگرِ آزادگان: سنگر ایرانیان)
مثل یک موج خروشان شد (خون مثل موج خروشان شد: آرایهی تشبیه)
کودکی از دامن این موج بیرون جست
از کمند آرزوها رست (کمندِ آرزوها: ترکیب اضافی، اضافهی تشبیهی)
چشم او در چشم دشمن بود
دست او در درست نارنجک (درست نارنجک: ضامن انفجاری نارنجک/اضافهی استعاری)
جنگ، جنگی نابرابر بود
جنگ، جنگی فوق باور بود
کودک تنها ، به روی خاکریز آمد
صدهزاران چشم ، قاب عکس کودک شد (همه با حیرت به کودک ایرانی نگاه می کردند)
چشمها از این و آن پرسان:
کیست این کودک؟
او چه میخواهد از این میدان؟
صحنهی جانبازی است اینجا؟
یا زمین بازی است اینجا؟
آرایهی تجاهل العارف: گوینده در موضوعی مشخّص به گونهای پرسش میكند كه گویی در آن موضوع آگاهی ندارد و خود را به نادانی میزند. مثال:
«وَما تِلْكَ بِيَميِنكَ يا موسی»: «ای موسی در دست چه داری؟»
یا: اينك به حيرتم/ كاين شعر عاشقانۀ پر شور و جذبه را
باران سروده است، يا من سرودهام؟
***
دشمنان کور دل، امّا
در دلش، خورشید ایمان را نمیدیدند (خورشید ایمان: اضافهی تشبیهی)
تیغ آتشخیز دستان را نمیدیدند
در نگاهش خشم و آتش را نمیدیدند (خشم و آتش: تناسب)
بر کمانش تیر آرش را نمیدیدند
در رگش خون سیاوش را نمیدیدند. (واج آرایی در تکرار «ش»)
کودک ما بغض خود را خورد
چشم در چشمان دشمن کرد
با صدایی صاف و روشن گفت: صدایی صاف و روشن: آرایهی حسآمیزی دارد)
حسآمیزی: گاهي آدمي با بهره گيري از نيروي خيال لذات مربوط به يک حس را به حس ديگر انتقال مي دهد. حس آميزي به آرايه اي گفته مي شود که در آن محسوسات يکي از حواس را به حس ديگري نسبت مي دهيم و يک چيز واحد را با دو حس درک مي کنيم. نگاهِ سرد، درکِ سبز، عقل سرخ.
«آی ای دشمن
من حسین کوچک ایران زمین هستم
تانکهای شومتان را درکمین هستم
مثل کوهی آهنین هستم».
ناگهان تکبیر پر وا کرد «تکبیر پر وا کرد: جان بخشی/جاندار پنداری»
در میان آتش و باروت غوغا کرد
کودکی از جنس نارنجک
دردهان تانکها افتاد.... (دهانِ تانکها: اضافهی استعاری)
لحظهای دیگر
از تمام تانکها، تنها
تلّی از خاکسترِ خاموش
ماند روی دستهای دشت (دستهای دشت: اضافهی استعاری)/ (دست و دشت: جناس خطّی)
آسمان از شوق، دف میزد (تشخیص/ انسان انگاری)
شطّ خرّمشهر ، کف میزد (تشخیص/ انسان انگاری)
شهر یکباره به خویش آمد شهر: مردمِ شهر(مجاز)
چشم اشک آلوده را وا کرد (تشخیص/ انسان انگاری)
بر فراز گنبدی زیبا
قصّهی تکرار آرش را، شهر، قصهی تکرار آرش را، باز هم خواند و تماشا کرد: (تشخیص/ انسان انگاری)
باز هم خواند و تماشا کرد.
سراینده محمد گودرزی دهریزی
تشنج ناشی از تب، نوعی از تشنج است که با تب های بالاتر از 39 درجه سانتیگراد در ارتباط است. تب نیز به علت وجود یک کانون عفونی در بخشی بجز از مغز است. تشنج ناشی از تب اغلب در کودکان شش ماهه تا پنج ساله اتفاق می افتد و علیرغم وحشتناک بودن، اغلب اوقات چندان جدی و خطرناک نیست.
این تشنج معمولاً با افزایش ناگهانی درجه حرارت بدن شروع می شود و اغلب در آغاز ، یک بیماری تب دار دیده می شود و معمولاً در ارتباط با عفونت های دستگاه تنفسی فوقانی مثل سرماخوردگی است. کوکان نسبت به تشنج بسیار مستعد هستند زیرا سیستم مغزی و عصبی آنها هنوز بالغ و کامل نشده است. تشنج ناشی از تب به صورت تونیک – کلونیک و ژنرالیزه است.
- کاهش هوشیاری؛
- سفتی بدن و اندام؛
- قطع تنفس برای حدود 30 ثانیه، بعد از این زمان وقتی تنفس مجدداً شروع می شود ممکن است بسیار سطحی باشد؛
- دفع ناخودآگاه ا
ادرار یا مدفوع ؛
مرحله دوم اغلب کمتر از پنج دقیقه طول می کشد.
- پرش اندام ها یا صورت
- برگشت چشم ها به بالا
پس از اتمام فاز دوم، کودک به هوش می آید و سپس ممکن است برای یک تا دو ساعت به خواب رود. هنگام بیدارشدن ممکن است گیج، خواب آلود و تحریک پذیر باشد.
اگر کودک شما تشنج کرده و یا درجه حرارت بدن وی بالای 39 درجه است سریعاً با پزشک تماس بگیرید.
- اگر درجه حرارت بدن کودک شما بالاست سعی کنید به کمک یک اسفنج مرطوب وی را خنک کنید. همچنین می توانید از شربت استامینوفن استفاده کنید؛ با پایین آمدن درجه حرارت بدن ، از بروز تشنج پیشگیری می شود، اگر کودک مبتلا به تشنج شد، او را به یک سمت خوابانده و یک بازوی او را زیر سرش قرار دهید؛
- حتی در صورت بروز تشنج باز هم سعی کنید درجه حرارت بدن کودک را پایین بیاورید تا از تشنج مجدد جلوگیری کنید.
- با پزشک مشورت کنید.
- پزشک نخست کودک را به دقت معاینه می کند تا مطمئن شود که علائم مننژیت یا عفونت دیگری وجود دارد یا خیر.
- برای یافتن علت تب ، نمونه گیری از حلق، آزمایش خون و ادرار و گرفتن مایع نخاع لازم است
- پزشک توصیه های لازم برای مقابله با حملات بعدی احتمالی تشنج را می کند. همچنین برای کم کردن طول مدت تنشج های احتمالی بعدی "دیازپام" تجویز می شود تا در صورت لزوم از طریق مقعد کودک مصرف شود.
در حدود یک سوم کودکانی که یک حمله تشنج به دنبال تب داشته اند، ظرف شش ماه آینده مبتلا به یک حمله مجدد می شوند. اکثریت کودکانی که تشنج به دنبال تب داشته اند، در درازمدت هیچ مشکلی پیدا نمی کنند و تعداد اندکی ممکن است در آینده مبتلا به صرع شوند.
حملات تشنجی مکرر که صرع نامیده می شود، از هر 200 کودک در یک نفر اتفاق می افتد. در طی یک حمله صرع امواج مغزی، مختل و نامنظم می شوند. در نتیجه اختلال هوشیاری و گاه حرکات کنترل نشده رخ می دهد. به غیر از صرع علل متعدد دیگری نیز برای تشنج وجود دارد که یکی از آنها تب بالاست. یک تشنج واحد و منفرد علامت ابتلاء به صرع نیست.
گاه علت صرع وجود یک اختلال ساختمانی در مغز است اما در اغلب موارد هیچ علت خاصی یافت نمی شود. در برخی از کودکان مبتلا، حملات تشنجی به دنبال یک محرک حسی مثل نورهای درخشان و شدید بروز می کنند و در برخی دیگر هیچ عامل شروع کننده ای وجود ندارد.
انواع مختلفی از تشنج های صرعی تاکنون شناخته و تعریف شده است. در بچه ها تشنج های تونیک – کلونیک شایعتر است، بیشتر از سه چهارم کودکان مبتلا به صرع ، از این نوع تشنج رنج می برند، صرع کوچک یا ابسانس دومین نوع شایع صرع ( epilepsy) در کودکان است.
- تحریک پذیری یا رفتارهای غیرعادی به مدت چند دقیقه پیش از بروز تشنج.
- اسپاسم و انقباض عضلات که 30 ثانیه طول می کشد و کودک در طی آن بیهوش شده و به زمین می افتد و تنفس نامنظم می شود.
- حرکات پرشی اندام ها یا صورت که می تواند از 20 ثانیه تا چند ساعت طول بکشد. در این مرحله ممکن است کودک زبانش را گاز بگیرد و کنترل مثانه یا روده را از دست بدهد.
- پس از آنکه تشنج متوقف شد، ممکن است کودک تا چند دقیقه و به ندرت تا ده دقیقه بیهوش باقی بماند.
- بعد از بازگشت هوشیاری کودک معمولاً گیج است و سردرد دارد و ممکن است به خواب رود.
در طی این نوع حمله تشنجی کودک برای 10 تا 15 ثانیه هوشیاری خود را از دست می دهد و به فضا خیره می شود و فعالیت های معمول وی متوقف می شود اما به زمین نمی افتد.
- پس از بازگشت هوشیاری ، کودک چیزی از حمله خود به یاد نمی آورد.
فرمی از اپی لپسی است که کمتر شایع است. صرع نسبی خوش خیم که سبب حرکات پرشی در یک سمت از صورت یا یک اندام می شود. همچنین هوشیاری نیز ممکن است مختل شود. در اغلب موارد کودک مبتلا به یک نوع صرع است ، با این حال برخی کودکان مبتلا به انواع پیچیده تر اپی لپسی هستند که ترکیبی از دو یا چند نوع مختلف است.
- اگر کودک دچار یک تشنج تونیک – کلونیک شده او را به یک سمت بخوابانید و سرش را همسطح یا پایینتر از بدنش قرار دهید. هرگز چیزی را با فشار میان دندانهایش قرار ندهید تا از گاز گرفتن زبانش جلوگیری کنید
- در مورد سایر انواع تشنج کودک را در یک محل آرام بنشانده و صبر کنید تا تشنج کاملاً برطرف شود و کودک هوشیار شود.
سپس به آرامی با او صحبت کنید و به او آرامش خاطر بدهید. از زدن یا تکان دادن کودک برای متوقف کردن تشنج خودداری کنید.
اگر کودک تاکنون یک تشنج تونیک – کلونیک نداشته و نخستین باری است که به این نوع حمله دچار می شود، به سرعت کودک را به نزدیکترین بیمارستان برسانید. همچنین اگر اختلال هوشیاری کودک بیشتر از ده دقیقه طول بکشد باید کودک را هر چه سریعتر به بیمارستان برسانید. هر چند سایر انواع حملات چندان جدی نیستند، با این حال حتماً با پزشک مشورت کنید و او را در جریان حملات بعدی قرار دهید.
1- پزشک نخست از شما سؤالاتی در مورد رفتارها و علائم کودک [ قبل، در طی و بعد از حمله تشنج ] می پرسد. برای مشخص کردن عوامل محرک احتمالی، ممکن است از شما خواسته شود تا دقیقاً نوع فعالیت کودک را هنگام بروز حمله مشخص کنید؛
2- یک نوار مغزی الکتروآنسفالوگرام از کودک گرفته می شود تا به تشخیص نوع صرع کمک کند؛
3- انجام mri مغزی ممکن است برای تشخیص ناهنجاری های ساختمانی مغز لازم باشد؛
4- انجام آزمایش خون ضروری است.
کودکان مبتلا به صرع ، نیاز به مصرف منظم داروی ضد تشنج دارند. این داروها معمولاً به مدت دو تا چهار سال بعد از آخرین حمله تشنج ادامه می یابند و سپس می توان به تدریج ظرف چند ماه آنها را قطع کرد. اگر حملات صرع با دارو کنترل نشوند و همچنین mri یک ضایعه مغزی را نشان دهد، ممکن است جراحی (خیلی به ندرت) مورد بررسی قرار بگیرد.
پیش آگهی صرع بسته به نوع آن متفاوت است. بیشتر از سه چهارم کودکان به مبتلا به صرع "تونیک – کلونیک" که به مدت دو سال حمله ای نداشته اند، عود نخواهند داشت. اغلب کودکان مبتلا به صرع نسبی خوش خیم، خود به خود خوب می شوند و بعد از بلوغ احتیاج به مصرف دارو ندارند. پیش آگهی صرع کوچک ( ابسانس) مبهم و نامعلوم است . اغلب کودکان، حتی کودکانی که مشکلشان حل نشده، هیچ ناتوانی و معلولیتی از نظر ذهنی پیدا نمی کنند و می توانند به مدارس معمولی بروند و در اغلب فعالیت های ورزشی شرکت کنند
ظاهر شدن علائم بلوغ ازنظر فیزیكی و هورمونی در دختران قبل از ۸ سالگی و در پسران قبل از ۹ سالگی، بلوغ زودرس نامیده میشود.
ابتدا این كودكان بلندتر از همسنهای خود هستند ولی
بهدلیل بلوغ زودرس استخوانها، در نهایت قد كوتاهتری در بلوغ خواهند
داشت.
چرا بلوغ زودرس مهم است؟
بلوغ
زودرس از دو جنبه اهمیت زیادی دارد؛ جنبه اول، علت ایجادكننده است كه پزشك
متخصص با انجام آزمایشهای لازم و پیگیریهای منظم و دقیق كودك، طی مدت
طولانی بهدنبال علت ایجاد آن می گردد و جنبه دوم، اثر بلوغ زودرس رشد قدی و
روانی كودك است.
كودكان مقابل استرسهای زمان جوانی قرار میگیرند و
نمیدانند چه كار باید بكنند . آنها از نظر جسمی تظاهرات بلوغ را دارند
ولی تجربه كافی ندارند. دختران با ظاهر شدن علائم پریود، ممكن است دچار
وحشت و مشكلات روحی شوند.
عوامل ایجاد بلوغ زودرس كدامند؟
بلوغ
زودرس در دختران، ۵ برابر شایعتر از پسرهاست. در بعضی دخترها، علت خاصی
برای بلوغ زودرس دیده نمیشود و بیشتر جنبه خانوادگی دارد و در سایر
افراد خانواده (مادر یا خواهران وی) نیز چنین حالتی دیده میشود، ولی در
مواردی بیماریهای مهم دستگاه عصبی مركزی مثل تومورهای مختلف، عفونت و
التهاب مغز یا ضربه به جمجمه میتواند این حالت را ایجاد كند.
گاهی كیستهای تخمدانی با تولید هورمونهای جنسی زنانه باعث بلوغ زودرس میشوند. در پسرها بیماریهای زمینهای مثل تومورهای سیستم عصبی مركزی بیشتر شایع است. لذا در این كودكان (پسر یا دختر) بررسی مغز با ام.آر.آی حتماً انجام میشود.
سونوگرافی از تخمدانها و شكم و بررسی آزمایشگاهی
هورمونهای مختلف و تعیین سن استخوانی نیز اغلب انجام میشود. در صورت
طبیعی بودن معاینات و آزمایشها، حتماً باید هر ۶ ماه یك بار از سوی پزشك
بررسی انجام شود.
علائم و تظاهرات
در
دختران، علائم ابتدا با بزرگ شدن پستان به شكل یكطرفه یا دوطرفه ظاهر
میشود و بعد از آن موهای زهار و زیربغل دیده میشوند و پریود شدن در مرحله
انتهایی است. دور نوك پستان تیره و ضخیم میشود و نوك آن به جلو میآید.
جوش نیز در صورت این كودكان دیده میشود.
در پسران اولین علامت، بزرگ شدن بیضه و سپس بلوغ دیگر اجزای اندام تناسلی است.
صدای این كودكان ضخیم و موهای صورت، زودتر از زمان معمول آن ظاهر میشود.
آیا درمان بلوغ زودرس لازم است؟
هنگامیكه
بلوغ در سنین پایین رخ دهد، رشد قدی كودكان بیشتر میشود و این كودكان به
نسبت كودكان هم سن خود قدبلندتری خواهند داشت ولی پس از دو سه سال كه
بلوغ كامل شد، رشد قدی متوقف شده و در نهایت بزرگسالان كوتاه قدی خواهند
شد.
از نظر شكل فیزیكی نیز ممكن است مشكلاتی دیده شود. بهعلاوه از نظر روانی، این كودكان دچار مشكلات زیادی خواهند شد.
رشد پستان یا ایجاد قاعدگی در دختران كمسن یا رویش موهای صورت و كلفتی صدا در پسران كمسن و مقایسه خود با سایر همسالان، باعث بروز اضطراب شدید در این كودكان و والدین آنها می شود. بهخصوص در دختران مبتلا، احتمال سوء استفاده جنسی وجود دارد.
بنابراین درمان باید بسیار زود شروع شود (قبل از
سن استخوانی ۱۲ سال برای دختران و ۱۳ سال برای پسران.) در صورت موفقیت،
پزشك درمان را تا رسیدن كودك به سن طبیعی بلوغ ادامه میدهد و سپس قطع
میكند تا بلوغ بهطور طبیعی در سن طبیعی پیش رود.
آگاهی والدین به نشانههای بلوغ زودرس با مراجعه زود و به موقع موفقیت درمان را بهدنبال دارد. نكته مهم این است كه هوش این كودكان طبیعی و حتی در مواردی بالاتر از كودكان همسن است ولی بهدلیل تغییرات ظاهری و نیز تاثیر هورمونها ممكن است دچار اختلالات رفتاری، حالتهای تهاجمی و حتی افسردگی شوند.
بلوغ زودرس برای كودك و خانواده او، مشكل مهمی است لذا دقت و مراجعه فوری والدین به پزشك الزامی است.
در طی چند روز اول بعد از تولد بیش از نیمی از نوزادان سر موقع و بیش از چها ر پنجم نوزادان نارس که از سایر جهات سالم هستند، مبتلا به یرقان می شود که بصورت تغییر رنگ پوست و صلبیه چشم، رنگ زرد می باشد. اگر چه بعضی نوزادان در زمان تولد زردی دارند اما بیشتر آنها در طی دو تا سه روز اول بعد از تولد مبتلا به زردی خواهند شد.زردی نوزادی به خودی خود یک بیماری نیست. در اکثر موارد وقوع این حالت به دلیل عدم بلوغ کامل کبد جهت متابولیزه کردن مولکولی که بیلی روبین نام دارد می باشد. این مولکول زمانیکه گلبولها قرمز خون از بین می روند ایجاد می شود.زردی معمولاً ناراحتی خاصی برای نوزاد ایجاد نمی کند و معمولاً خودبخود بعد از یک تا دو هفته خوب می شود. ولی با اینحال زمانیکه نوزادی دچار زردی شد. باید توسط پزشک ویزیت شود زیرا زردی شدید می تواند منجر به بروز عوارض وخیمی شود. درمانها سبب می شوند که سطح بیلی روبین خون نوزادی از یک حد به بالاتر نرود.
علائم و نشانه ها
در بسیاری از موارد علائم زردی نوازد در دومین یا سومین روز بعد از تولد ظاهر می شود و شامل زردی پوست، زردی چشمها و در بسیاری از موارد ضعف و بی حالی می باشد.
علائم در ابتدا در صورت نوزادی ایجاد می شوند و سپس سینه و شکم درگیر شده و گاهی زردی به پاها نیز کشیده می شود. یکی از راههای ساده تعیین زردی در هر نوزادی آن است که با انگشت به آرامی بر روی سطح پوست پیشانی یا بینی نوزاد فشار دهیم. اگر بعد از فشار پوست همچنان زرد به نظر برسد ، احتمالاً نوزاد مبتلا به زردی خواهد بود. بهتر است این تست در روز انجام شود. بعلاوه در صورت زرد شدن سفیدی چشم، زردی محتمل است.
معمولاً در نوزادان کامل، زردی نوزادی یک هفته تا 10 روز طول می کشد. اگر نوزاد نابالغ باشد یا اینکه شیر مادر خود را بخورد، ممکن است زردی بیشتر طول بکشد.
علل
کودکان دارای سیستم گردش خونی خاصی می باشند که به انتقال اکیسژن کمک می کند و با گذشت این دوره گلبولها تجزیه شده و در طی فرآیندی، ملکول بیلی روبین ایجاد می شود. بطور طبیعی این مولکول به کبد منتقل شده و در آنجا آماده می شود که از بدن دفع شود. در زمان تولد معمولاً مقدار بیلی روبین خیلی بیشتر از توان کبد جهت دفع آنها از بدن می باشد. لذا اضافی بیلی روبین در پوست و سفیدی چشم تجمع یافته منجر به زردی می شود. این نوع زردی را اصطلاحاً زردی فیزبولوژیک می نامند که معمولاً در دومین و سومین روز بعد از تولد رخ می دهد. اگر چه هر نوزادی می تواند مبتلا به این نوع زردی شود اما این حالت در نوزادان نارس بیشتر رخ می دهد و آن هم به دلیل عدم تکامل کامل کبد آنها می باشد.
گاهی اوقات زردی به دلیل سایر عوامل رخ می دهد.اگر زردی در زمان تولد و یا در در طی 24 ساعت اول رخ دهد، می تواند بدلیل کوفتگی شدید، عفونت خونی و یا ناسازگاری خون بین مادر و جنین باشد. اگر زردی در هفته دوم یا بعد از آن رخ دهد می تواند بدلیل اختلال عملکرد کبد ، عفونت شدید، اختلالت آنزیمی و یا اختلالات گلبولهای قرمز باشد.
فاکتورهای خطر
نوزادان پسر در مقایسه با دخترها شانس بیشتری جهت ابتلا به زردی نوزادی خواهند داشت. بعلاوه در بعضی نژادها زردی شایعتر است. سایر فاکتورهایی که شانس ابتلای یک نوزاد را افزایش می دهد شامل موارد ذیل است :
تولد زود هنگام :از آنجایی که نوزادان نارس در مقایسه با نوزادان کامل توانایی کمتری از متابولیزه کردن و دفع بیلی روبین دارند، شانس بیشتری جهت ابتلا به زردی خواهند داشت.بعلاوه آنها تغذیه کمتری داشته و حرکات روده ای کندتری خواهند داشت و همین مسأله نیز مزید بر علت خواهد شد.
کوفتگی و ضربه خوردن در طی زایمان :اگر در حین عبور از کانال زایمانی، این عمل راحت صورت نگیرد، تحت تأثیر کوفتگی ها، گلبولهای قرمز بیشتری شکسته خواهند شد و در نتیجه بیلی روبین بیشتری ایجاد خواهد گردید.
گروه خونی :اگر گروه خونی مادر با گروه خونی نوزاد یکسان نباشد، جنین از طریق جفت آنتی بادیهای مادری را که علیه گلبولهای قرمز جنین ترشح شده است، را دریافت نموده و تخریب گلبولهای قرمز تسریع می شود. زمانیکه یک زن با گروه خونی منفی دارای جنینی با گروه خونی مثبت باشد، این مشکل بسیار شدید خواهد بود.در طی حاملگی گلبولهای قرمز از بند جفتی عبور می کنند و وارد گردش خون مادر می شوند. در حالت مذکور بدن مادر در برابر آنتی ژنهایی که ایجاد کننده گروه خونی مثبت هستند، وارد عمل شده و آنتی بادی تولید می کنند سپس این آنتی بادیها از جفت عبور کرده و به گلبولهای جنین متصل شده و سبب تخریب آنها می شوند. به منظور کاهش این مسأله زنانیکه دارای گروه خونی منفی هستند، از آمپولی استفاده می کنند که آنتی بادیهای ترشح شده را خنثی می کند. این آمپول در طی بارداری و بلافاصله بعد از تولد تزریق می شود.
تغذیه با شیر مادر :کودکانیکه با شیر مادر تغذیه می شوند شانس بیشتری جهت ابتلا به زردی دارند، اما این افزایش احتمال بسیار اندک می باشد و نباید فقط به خاطر این مسأله از سایر مزایای بسیار خوب شیر مادر صرفنظر نمود. بعلاوه اگر شیر مادر خوب ترشح نشود، وزن گیر شیرخوار خوب نخواهد بود و زردی را شدیدتر خواهد کرد. افزایش تعداد دفعات شیردهی بصورت هشت تا 10 بار در روز منجر به افزایش حرکات روده ای شده و احتمال ابتلا را کاهش خواهد داد.زردی ناشی از تغذیه با شیر مادر معمولاً چهار تا هفت روز بعد از تولد رخ می دهد و چند هفته ممکن است طول بکشد.
ترخیص زودرس از بیمارستان :از آنجائی که بیلی روبین در روز دوم و سوم بعد از تولد شروع به بالا رفتن می کند، نوزادانیکه زودتر از 72ساعت بعد از تولد از بیمارستان مرخص می شوند.ریسک بیشتری جهت ابتلا به زردی در خانه خواهند داشت.قبل از آنکه ترخیص زودتر از موعد رایج شود.معمولاً زردی در بیمارستان تشخیص داده می شد و تحت درمان قرار می گرفت
در چه زمانی باید به پزشک مراجعه کرد ؟
در طی چند روز اولی که نوزاد به خانه برده می شود، حتماً مراقب بروز زردی باشید. اگر نوزاد مبتلا به زردی شد و یا به نظر بیمار آمد حتماً به پزشک مراجعه نمائید. بعلاوه در صورت وجود موارد زیر نیز حتماً زردی باید چک شود. اگر رنگ پوست زرد روشن باشد و اگر زردی بیشتر از یک تا دو هفته طول بکشد، نوزاد وزن نگیرد و دچار هرگونه علائمی شود که منجر به نگرانی والدین شود.
اگر نوزادی در سن 36 تا 38 هفتگی متولد شود ( چند هفته زودتر ) حتماً مراقب بروز زردی و اختلال در تغذیه باشید. نوزادانی که در این سن به دنیا می آیند بعد از ترخیص از بیمارستان در صورت ابتلا به زردی نیاز بیشتری به اقدامات درمانی در بیمارستان خواهند داشت.تا چندین روز بعد از ترخیص از بیمارستان نوزاد باید مرتباً از نظر وزن چک شود، بدین وسیله ارزیابی نحوه وزن گیری و احتمال بروز زردی عملی تر خواهد شد.
غربالگری و تشخیص
پزشک براساس ظاهر شیرخوار می تواند زردی را تشخیص دهد.علاوه بر آن جهت اندازه گیری سطح خونی بیلی روبین آزمایش خون نیز درخواست خواهد شد.
می
توان جهت غربالگری از وسایلی که از طریق پوست خون سطح خونی بیلی روبین را
اندازه می گیرند نیز استفاده نمود. این وسیله براساس شکست و انعکاس نور می
تواند سطح
بیلی روبین را اندازه گیری کند بدون آنکه نیازی به گرفتن خون باشد.
چگونه می توان زردی کودک خود را برطرف کرد ؟
زمانی که سطح بیلی روبین بسیار بالا برود، بخصوص در نوزادان بیماری که نیاز به درمان در ICU ( بخش مراقبت ویژه )دارند ، می تواند در موارد بسیار نادر منجر به بروز حالت خطرناکی شوند که اصطلاحاً کرن ایکتروس نامیده می شود. در این اختلال مغز نوزادان به شدت دچار آسیب شده و می تواند منجر به کری، ناتوانائیهای تکاملی شدید و انواع غیرمعمول فلج مغزی شود.
بخصوص زمانیکه نوزاد تولد زودرس داشته باشد،حتماً مراقب بروز علائم زردی شدید نظیر رنگ زرد تیره یا نارنجی پوست،خواب عمیق به گونه ای که به سختی بتوان نوزاد را بیدار کرد. گریه های بسیار بلند، مکیدن یا شیر خوردن ضعیف و بیحالی و ضعف باشید.
درمان
زردی
خفیف معمولاً طی یک یا دو هفته خودبخود بهبود می یابد.اما اگر شیرخوار شما
زردی متوسط تا شدید داشت باید به مدت بیشتری در بیمارستان باشد یا اینکه
از نو بستری شود.
درمانها یی که سبب کاهش بیلی روبین می شوند شامل موارد ذیل است:
درمان با نور (فوتو تراپی ) :
در این حالت شیرخوار را در زیر یک منبع نوری فرابنفش قرارداده یا در داخل پوششهای نور مصنوعی می پیچانند. نور می تواند بیلی روبین را به فرمی تبدیل کند که از طریق کلیه قابل دفع باشد. نوزادان مبتلا می توانند تا چندین روز تحت این روش درمانی قرار گیرند.
استفاده از آنتی بادیهای داخل وریدی:
اگر زردی شدید ثانویه به ناسازگاری خونی بین مادر و جنین ایجاد شده باشد. تزریق داخل وریدی آنتی بادیها می تواند زردی را کم کرده و احتمال نیاز به دریافت خون را کاهش دهد.
استفاده از تعویض خون:
در
موارد بسیار نادر، زمانیکه زردی شدید به سایر درمانها پاسخ ندهد. شیرخوار
ممکن است نیاز به تعویض خون پیدا کند.در این روش مقادیر کمی از خون بطور
مکرر از بدن خارج می شود.
و سپس به همان میزان خون وارد بدن شیرخوار می شود. این عمل باید حتماً در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان انجام شود.
مراقبت از خود
زمانیکه زردی شدید نیست استفاده از راهکارهای زیر می تواند سطح بیلی روبین را کاهش دهد.
تغذیه بیشتر نوزاد :
در این حالت انرژی بیشتری به نوزاد می رسد و حرکات روده ای نیز افزایش می یابد که خود منجر به دفع مقادر بیشتری بیلی روبین از طریق روده ها خواهد شد.
استفاده از شیرخشک :
استفاده
از شیر خشک بطو ر موقت و فقط برای یک تا دو روز می تواند سطح بیلی روبین
شیرخوار را کاهش دهد. در طی این زمان مادر می تواند با ابزار خاصی شیر خود
را بدوشد تا جریان شیرش قطع نشود. البته گاهی اوقات بعضی از پزشکان در
پیشنهاداستفاده از شیر خشک توقف
می کنند زیرا نمی خواهند در فرآیند
تغذیه با شیر مادر اختلالی ایجادشود. روش دیگر آن است که به مدت یک تا دو
روز در بعضی دفعات از شیر خشک بجای شیر مادر استفاده شود.
دیابت حاملگی نوعی دیابت است که زنان حامله به آن مبتلا می شوند. بین ۲ تا ۷ درصد زنان حامله دچار این نوع دیابت می شوند و به این دلیل این بیماری یکی از شایعترین عوارض حاملگی است.
سیستم گوارش بیشتر غذای خورده شده را به نوعی قند به نام گلوکز می شکند. گلوکز وارد خون شده و با کمک انسولین (هورمونی که از لوزالمعده یا پانکراس ترشح می شود) سوخت لازم برای سلول های بدن را فراهم می کند.
در دیابت حاملگی هم نظیر دیابت های تیپ ۱ و ۲ (که در افراد غیر حامله بروز می کند)، گلوکز به جای رفتن به درون سلول ها و تبدیل شدن به انرژی در داخل خون باقی می ماند.
اما چرا در حاملگی چنین اتفاقی رخ می دهد؟
در طی حاملگی، هورمون ها استفاده از انسولین را برای بدن سخت می کنند و از این رو لوزالمعده باید انسولین بیشتری تولید کند.
در بیشتر زنان حامله این مسئله مشکلی ایجاد نمی کند و پانکراس انسولین بیشتری ترشح می کند. ولی در صورتیکه پانکراس نتواند به اندازه لازم انسولین ترشح کند و سطح گلوکز در خون بالا رود دیابت حاملگی رخ می دهد.
بیشتر زنان مبتلا به دیابت حاملگی بعد از تولد کودک بهبود می یابند. با این حال ابتلا به این بیماری احتمال ابتلا در حاملگی های بعدی و یا در آینده را افزایش می دهد.
تأثیر دیابت بر روند حاملگی
امروزه
بیشتر زنان مبتلا به دیابت حاملگی کودکان سالمی بدنیا می آورند. پزشک
معالج بیمار را تحت نظر گرفته و قند خون با استفاده از رژیم درمانی و ورزش و
در صورت لزوم تزریق انسولین در حد طبیعی نگه داشته می شود. اما در صورتیکه
دیابت بخوبی کنترل نشود می تواند عواقبی جدی برای مادر و کودک به همراه
داشته باشد.
در بیشتر زنان حامله مهمترین نگرانی این است که قند خون بالا سبب بالا رفتن قند خون جنین می شود. در نتیجه، لوزالمعده جنین باید برای سوزاندن گلوکز اضافی انسولین بیشتری ترشح کند. مجموعه این اتفاقات سبب می شود بدن جنین چربی بیشتری تولید کرده و وزن جنین بویژه در بالا تنه افزایش یابد.
افزایش وزن در بالا تنه جنین منجر به وضعیتی به نام ماکروزومی می شود. کودک ماکروزوم ممکن است خیلی بزرگ باشد بطوریکه در زایمان طبیعی نتواند از کانال زایمانی خارج شود. یا سر کودک در هنگام زایمان وارد کانال شود ولی شانه هایش گیر کند. در این وضعیت که “دیستوشی شانه” خوانده می شود پزشک باید برای خارج کردن جنین از رحم از مانور های خاصی استفاده کند.
زایمان طبیعی گاهی در این وضیعت منجر به شکستگی استخوانی یا آسیب به اعصاب می شود که در هر دو حالت مشکل در ۹۹% کودکان متولد شده بدون بجای گذاشتن عوارض دائمی بهبود می یابد. (در بعضی موارد خیلی نادر کودک ممکن است بدلیل نرسیدن اکسیژن کافی در حین زایمان دچار مشکلات مغزی گردد.) مانور های انجام شده همچنین ممکن است سبب آسیب به ناحیه مهبلی مادر نیز شده و یا نیازمند یک اپیزیوتومی بزرگتر باشد.
به دلیل این خطرات، در صورتیکه پزشک به بزرگ بودن جنین مشکوک باشد ممکن است سزراین توصیه شود. خوشبختانه، در صورتیکه دیابت حاملگی کنترل شود، تنها در درصد کمی از موارد جنین بیش از حد بزرگ می شود.
به فاصله کوتاهی پس از تولد، قند خون کودک ممکن است افت کند زیرا بدن وی همچنان در حال تولید مقادیر اضافی انسولین است. به همین دلیل، بلافاصله در اتاق زایمان، قند خون کودک با استفاده از خون گرفته شده از پاشنه پایش کنترل می شود. در صورتیکه قند خون پایین باشد کودک باید در اسرع وقت چه با شیر مادر و چه با شیر خشک و یا آب قند تغذیه شود. (در موارد شدید افت قند خون ممکن است گلوکز وریدی به کودک داده شود.)
در این کودکان خطر ابتلا به یرقان نوزادی، پلی سیتمی (بالا بودن تعداد گلبول های قرمز خون)، و هیپو کلسمی (پایین بودن کلسیم خون) نیز بیشتر است. در صورتیکه دیابت حاملگی بخوبی کنترل نشود ممکن است بر عملکرد قلب جنین نیز تأثیر بگذارد. بعضی مطالعات نشان داده اند که میان دیابت حاملگی شدید و افزایش خطر مرده زایی در دو ماه آخر حاملگی رابطه وجود دارد. و در نهایت، دیابت حاملگی خطر ابتلابه پره اکلامپسی را دو برابر می کند.
تحت نظر گرفتن جنین برای جلوگیری از عوارض دیابت حاملگی
بسته
به شدت بیماری و اینکه مادر مشکلات دیگری در زمینه حاملگی دارد یا خیر،
پزشک معالج ممکن است جنین را با دقت بیشتری در دو یا سه ماه آخر حاملگی تحت
نظر بگیرد. پزشک به مادر آموزش خواهد داد که چگونه در سه ماهه سوم حاملگی
تعداد دفعات حرکت جنین را بشمارد و در صورت برخورد با کاهش تحرک جنین
بلافاصله وی را مطلع سازد.
در صورتیکه قند خون کنترل نشود و یا بقدری بالا باشد که نیاز به انسولین وجود داشته باشد و یا مشکلات دیگری وجود داشته باشد، احتمال نیاز به کنترل قلب جنین (nonstress test) یا سونوگرافی دوره ای در حدود هفته ۳۲ وجود دارد. (این نوع از سونوگرافی “بیوفیزیکال پروفایل” خوانده می شود.) در صورتیکه قند خون بدون نیاز به تزریق انسولین در حد مجاز کنترل شود و بیمار مشکل دیگری نداشته باشد ممکن است نیازی به این تست ها تا چند هفته آخر حاملگی یا زمان زایمان وجود نداشته باشد.
پزشک معالج همچنین ممکن است حوالی هفته های ۲۹ تا ۳۳ یک سونوگرافی به منظور اندازه گیری جنین و تخمین وزن او درخواست کند. در این زمان، اگر جنین بیش از حد بزرگ باشد ممکن است انسولین تجویز شود. در صورتیکه پزشک به بزرگ بودن جنین مشکوک باشد ممکن است سونوگرافی دیگری در نزدیکی زمان زایمان انجام دهد، هرچند سونوگرافی در اواخر حاملگی چندان در تخمین اندازه جنین دقیق نیست. بسته به شرایط، ممکن است زایمان قبل از موعد مقرر القاء شود یا سزارین انجام گردد.
توجه: اگر دیابت حاملگی در نیمه اول دوران حاملگی تشخیص داده شود احتمال اینکه بیمار از قبل از حاملگی دچار دیابت بوده ولی تشخیص داده نشده است بیشتر است. در این موارد، پزشک ممکن است یک اکوکاردیوگرافی از قلب جنین درخواست کند زیرا خطر نواقص زایمانی بویژه ناهنجاری های قلبی در مواردی که قند خون در طی ۸ هفته اول حاملگی بالا باشد (زمانی که بدن جنین در حال شکل گرفتن است) بیشتر است.
تشخیص دیابت حاملگیمادر ممکن است متوجه شود که نسبت به شرایط معمول بیشتر تشنه، گرسنه و خسته می شود و یا دچار تکرر ادرار شده است ولی اینها همگی علائم شایعی در زمان حاملگی هستند و طبیعی تلقی می شوند. واقعیت این است که دیابت حاملگی اغلب بدون علامت است. به همین دلیل است که تقریباً در تمام زنان حامله بین هفته های ۲۴ و ۲۸ قند خون اندازه گیری می شود.
با این حال، در صورتیکه خطر ابتلا به دیابت در مادر بیشتر باشد و یا علائمی از آن را داشته باشد (نظیر وجود قند در ادرار ) اندازه گیری قند خون در اولین ویزیت زمان حاملگی و بعد از آن در صورتیکه نتیجه آزمایش اول منفی باشد بین هفته های ۲۴ و ۲۸ انجام می شود. مثبت بودن آزمایش قند خون دلیل بر ابتلا به دیابت حاملگی نیست ولی بیمار باید برای تشخیص قطعی مجدداً مورد آزمایش قرار گیرد.
چه عواملی خطر ابتلا به دیابت حاملگی را افزایش می دهند؟
طبق نظر انجمن دیابت آمریکا عوامل زیر خطر ابتلا به دیابت حاملگی را افزایش داده و قند خون در این موارد باید زودتر اندازه گیری شود:
چاقی (اندکس توده بدن - body mass index بالای ۳۰)
سابقه ابتلا به دیابت حاملگی در حاملگی های قبلی
سابقه خانوادگی دیابت
بعضی پزشکان عوامل زیر را نیز به لیست بالا اضافه می کنند:
وجود قند در ادرار (آزمایش ادرار در تمامی ویزیت های زمان حاملگی انجام می شود)
سابقه بدنیا آوردن نوزاد بزرگ (بعضی ۴ کیلوگرم و بعضی ۴ کیلو و ۴۰۰ گرم را مرز در نظر می گیرند)
مرده زایی بدون دلیل
سابقه بدنیا آوردن کودک دچار نواقص زایمانی
بالا بودن فشار خون
توجه
داشته باشید که بسیاری از زنانی که به دیابت حاملگی مبتلا می شوند هیچیک
از این فاکتور ها را ندارند. به همین دلیل است که بیشتر پزشکان اندازه گیری
قند خود را برای تمام بیمارنشان در هفته های ۲۴ تا ۲۸ بصورت روتین درخواست
می کنند. از سوی دیگر، در درصد کمی از زنان حامله ممکن است احتمال ابتلا
بقدری کم باشد که اصلاً نیازی به آزمایش نداشته باشند. خصوصیات این زنان
عبارتند از:
سن کمتر از ۲۵ سال
وزن منتاسب
نبود سابقه خانوادگی دیابت
نبود سابقه بالا بودن قند خون
نبود سابقه بدنیا آوردن کودک بزرگ یا هر گونه عوارض دیگری که معمولاً همراه دیابت حاملگی دیده می شود
درمان دیابت حاملگی
درمان
دیابت حاملگی به شدت بیماری بستگی دارد. بیمار باید قند خود را با استفاده
از دستگاه های خانگی کنترل قند خون و یا نوار های حساس به قند خون کنترل
کند. رژیم غذایی برنامه ریزی شده می تواند کمک کننده باشد.
در رژیم غذایی، باید تعادل صحیحی میان پروتئین، چربی و کربوهیدرات وجود داشته باشد. همچنین ویتامین های لازم، مواد معدنی و کالری لازم باید تأمین شود. از مصرف مواد شیرین باید پرهیز کرد و یا مصرف آنها را به حداقل رساند. همچنین پرهیز از حذف وعده های غذایی، بویژه صبحانه، بر ثابت نگه داشتن قند خون مؤثر است.
رعایت رژیم غذایی ممکن است در ابتدا کمی نگران کننده باشد ولی اگر به آن عادت کنید دیگر چندان سخت نیست. همچنین مادر نباید خود را تحت رژیم غذایی خاص یا محدود کننده بداند. اصول حاکم بر رژیم غذایی دیابتی برای همه افراد مفید است بنابراین اگر دیگر اعضاء خانواده هم این رژیم غذایی را رعایت کنند فرصتی فراهم شده است تا همه از یک تغذیه سالم تر بهره مند شوند.
مطالعات نشان می دهند که ورزش سبک هم به بهبود توانایی بدن در سوزاندن گلوکز کمک کرده و سبب کاهش قند خون می شود. ۳۰ دقیقه فعالیت هوازی در روز، نظیر پیاده روی یا شنا، برای بسیاری از زنان مبتلا به دیابت حاملگی سودمند است. ورزش شدید برای همه توصیه نمی شود، بنابر این برای آگاهی از میزان فعالیت ورزشی مناسب و مفید بهتر است با پزشک مشورت شود.
در صورتیکه قند خون با رژیم غذایی و ورزش کنترل نشود پزشک ممکن است انسولین تزریقی نیز تجویز کند. حدود ۱۵ درصد زنان مبتلا به دیابت حاملگی به انسولین نیاز پیدا می کنند. اخیراً بعضی پزشکان به جای انسولین، داروهای خوراکی نظیر قرص های گلیبنکلامید یا متفورمین تجویز می کنند ولی هنوز در مورد مؤثر بودن این داروها تردیدهایی وجود دارد.
آیا دیابت بعد از زایمان هم باقی می ماند؟
احتمالاً
نه. فقط درصد کمی از زنان مبتلا به دیابت حاملگی بعد از زایمان دیابتیک
باقی می مانند و به عقیده محققین بیشتر این زنان قبل از حاملگی دچار دیابت
تشخیص داده نشده بوده اند. برای اطمینان، باید حدود ۶ تا ۱۲ هفته پس از
زایمان قند خون اندازه گیری شود. این آزمایش باید ناشتا انجام شود (مثل
بسیاری از آزمایشات خون بیمار باید حداقل ۱۲ تا ۱۴ ساعت چیزی نخورد. به
عبارت دیگر شام زود صرف شود و صبحانه هم خورده نشود).
آیا ابتلا به دیابت حاملگی خطر ابتلا به دیابت را در آینده افزایش می دهد؟
بله.
حدود دو سوم زنان مبتلا به دیابت حاملگی در حاملگی های بعدی نیز به این
عارضه مبتلا می شوند. تعداد کمی از مطالعات نشان داده اند که حدود ۵۰%
زنانی که به دیابت حاملگی مبتلا می شوند طی ۵ سال اول بعد از زایمان دچار
دیابت تیپ ۲ می شوند. وجود شرایط زیر خطر ابتلا را افزایش می دهد:
چاقی
قند خون بسیار بالا در دوران حاملگی (بویژه اگر بیمار به انسولین نیاز پیدا کرده باشد)
تشخیص دیابت در اوایل حاملگی
مقادیر مرزی قند خون در آزمایشات بعد از زایمان (قند بالا ولی نه به اندازه ای که تشخیص دیابت داده شود)
پزشک
معالج به بیمار توصیه خواهد کرد که چند وقت یک بار باید آزمایش قند خون
بدهد. این زمان در صورتیکه آزمایشات بعد از زایمان طبیعی باشند معمولاً هر
یک تا سه سال است. پایین نگه داشتن وزن، رژیم غذایی سالم، و ورزش می توانند
بسیار کمک کننده باشند.
همچنین ممکن است لازم باشد بیمار از مصرف قرص های ضد بارداری که فقط پروژستین دارند خودداری کند.
در زنانی که به تازگی دیابت حاملگی داشته اند، خطر ابتلا به دیابت حاملگی تیپ ۲ افزایش می یابد.
در کودک نیز احتمال چاقی در سنین کودکی یا بزرگسالی و نیز ابتلا به دیابت افزایش می یابد. کمک به کودک برای داشتن یک تغذیه خوب، نگه داشتن وزن در حد مناسب، و تحرک فیزیکی کافی بسیار مهم است. در صورت ابتلا به دیابت حاملگی این مسئله را حتماً به متخصص کودکانی که کودک خود را پیش او می برید اطلاع دهید .
جنين در داخل رحم مواد غذايي و اكسيژن لازم را طريق جفت كه به ديواره داخلي رحم مادر متصل است دريافت مي كند. جفت از طريق بند ناف به شكم جنين متصل مي شود. پس از تولد، بند ناف با گيره اي بسته شده و از نزديك بدن نوزاد قطع مي شود و به اين ترتيب تكه اي از آن متصل به ناف كودك باقي مي ماند كه به مرور مي افتد.
بند ناف معمولاً ظرف 10 تا 21 روز خشك شده و مي افتد و جاي آن بصورت زخمي باقي مي ماند كه ظرف چند روز خوب مي شود.
مهمترين مسئله در نگهداري بند ناف قبل از افتادن آن، جلوگيري از عفونت است.
بند ناف را بايد خشك و تميز نگه داشت. در هنگام تعويض پوشك لبه بالاي آن بايد زير بند ناف تا كرد تا بند ناف در معرض هوا قرار داشته باشد و با ادرار تماس پيدا نكند. زمانيكه بند ناف مي افتد ممكن است پوشك كمي خوني شود كه طبيعي است. از حمام كردن نوزاد در وان تا قبل از افتادن بند ناف بايد خودداري كرد.
در هواي گرم به نوزاد بايد فقط پوشك و يك تي شرت گشاد پوشاند تا جريان هوا زير لباسش برقرار بوده و بند ناف سريعتر خشك شود. از پوشاندن لباس هاي زير دكمه دار تا زمانيكه بند ناف بيفتد بايد خودداري كرد. هيچگاه سعي نكنيد بند ناف را با دست بكنيد حتي اگر خيلي شل شده باشد و تنها اتصال آن رشته اي نازك باشد.
گاهي بعد از افتادن بند ناف توده گوشتي كوچكي باقي مي ماند كه ممكن است خودش از بين برود و يا نياز به درمان داشته باشد. اين توده ها كه "گرانولوم نافي" خوانده مي شوند مشكلي جدي نبوده و در داخل آنها عصب وجود ندارد بنابراين در صورتيكه نياز به درمان داشته باشند درمان آنها دردناك نخواهد بود.
در اتاق زايمان، متخصص زنان يا ماما براي جلوگيري از عفونت، بند ناف را پس از قطع كردن با مواد ضد عفوني كننده تميز مي كند. سال ها توصيه بر اين بود كه براي تميز كردن بند ناف در روزهاي بعد در خانه، از پنبه يا گاز آغشته به الكل يك يا دو بار در روز استفاده شود. بسياري از متخصصين كودكان هنوز هم به اين روش اعتقاد دارند ولي امروزه بعضي ديگر معتقدند كه بهتر است بند ناف را رها كرد تا خودش خشك شود و بيفتد. دليل اين اعتقاد جديد نتايج مطالعه اي كه در سال 1998 در كاناداد انجام شد. در اين مطالعه چنين نتيجه گيري شد كه ترميم بند ناف هايي كه به حال خود رها مي شوند 8 روز طول مي كشد در صورتيكه اين زمان براي بند ناف هايي كه با الكل تميز شده بودند 10 روز بود. (در هيچيك از 1800 نوزادي كه اين مطالعه بر روي آنها انجام شده بود عفونت ديده نشد.)
يكي از دلايلي كه بعضي متخصصين كودكان هنوز هم روش تميز كردن با الكل را توصيه مي كنند اين است كه بند ناف هايي كه با الكل تميز نمي شوند گاهي ترشحات و بوي بد دارند. از سوي ديگر بسياري از اين متخصصين معتقدند كه اختلاف دو روز در زمان ترميم، اختلاف چندان قابل توجهي نيست.
در صورتيكه هر يك از علائم زير را مشاهده كرديد به پزشك مراجعه كنيد:
آدنوئيدها و لوزه ها معمولا همزمان با هم نام برده ميشوند، اما از نظر عملكردي آدنوئيدها و لوزه هاي شما درحقيقت اجزاء متمايزي هستند. پس ، آدنوئيدها چه هستند؟ كارشان چيست؟ و چرا گاهي كودكان بايد آدنوئيدهاي خود را بردارند؟
آدنوئيدها خوشه هاي برآمدهاي از بافت اسفنجي هستند كه در عقب بيني و بالاي سقف دهان قرار دارند. آنها دربالاي هر طرف گلو ، پشت بيني و در سقف دهان قرار مي گيرند. آدنوئيدها پس از تولد بزرگتر مي شوند و معمولا زمانيكه كودك بين سنين 3و 7 سالگيست رشدشان متوقف مي شود. شما به راحتي مي توانيد در جلوي آينه لوزه هاي خود را دورن دهانتان ببينيد ولي نمي توانيد ، با اين روش آدنوئيدها را مشاهده كنيد. يك پزشك بايد از يك آينه كوچك يا يك ذره بين استفاده كند تا نگاهي بتوانيد به آدنوئيدهاي شما بيندازد. گاهي پزشك از شما مي خواهد تا از محل آدنوئيد عكس بگيريد.
مثل لوزه ها ، آدنوئيدها با به دام انداختن باكتريها و ويروسهاي مضري كه شما تنفس ميكنيد در سلامت بدن به شما كمك ميكنند. علاوه بر اين آدنوئيدها سلولهايي دارند كه آنتي بادي ميسازند و در مبارزه با عفونتها به بدن كمك ميكنند.
عملكرد آدنوئيدها در مبارزه با عفونت در چند سال نخست زندگي كودك حايز اهميت است و پس از آن همانطور كه شما بزرگتر ميشويد و بدن شما راههاي ديگري براي مبارزه با ميكروبها مييابد ، كم اهميتتر ميشود. برخي پزشكان عقيده دارند كه آدنوئيدها هنگاميكه كودك به سن سه سالگي ميرسد ، ديگر اهميت و عملكردي ندارند . در حقيقت ،آدنوئيدها معمولا بعد از حدود 5 سالگي كوچك ميشوند و در سنين نوجواني اغلب عملا ناپديد ميگردند.
هنگاميكه آدنوئيدها ورم مي كنند
چون آدنوئيدها ميكروبهايي را كه به بدن يك كودك وارد ميشوند به دام مياندازند ، بافت آدنوئيد گاهي موقتا زمانيكه سعي ميكند با عفونت مبارزه كند، ورم ميكند . گرچه آدنوئيدها ممكن است سرانجام بدون معالجه پزشكي به سايز طبيعي خود برگردند، گاهي اوقات هم به اين اندازه بر نميگردند. حتي آدنوئيدها ميتوانند آنقدر توسط باكتريهاي مهاجم صدمه ببينند كه خودشان هم عفوني شوند.
آدنوئيدهاي متورم يا بزرگ شده چيز غيز معمولي نيستند و اكثر اوقات همزمان تورم آدنوئيدها در يك كودك، لوزه هايش هم متورم يا عفوني ميشوند.
كودك شما داراي آدنوئيد متورم و يا عفوني است اگر :
• سخت نفس ميكشد، يا تنها از طريق دهان خود تنفس ميكند.
•بيني او بنظر « بسته» ميرسد يا انگار وقتي صحبت ميكند كسي آنرا فشار ميدهد.
•شبها زياد خرخر ميكند ، يا وقتي در خواب است، براي چند ثانيه نفس نميكشد.
• به سختي چيزي را ميبلعد
• گلو درد دارد.
•در گردن خود غده هاي متورم دارد.
•مشكلات گوشي دارد، يا به دومين يا سومين ست لوله هاي گوش نيازمند است.
•مرتب دچار عفونت سينوسي مي شود.
وقتي آدنوئيدهاي عفوني متورم مي شوند، گاهي شنيدن صداها براي يك كودك دشوار مي شود. مثل اينكه دستان خود را روي گوشهايتان بگذاريد. گاهي آدنوئيدها مي توانند آنقدر ورم كنند كه حتي بر رشد دندانها هم اثر بگذارند چون فرد هميشه با دهان باز (و دندانهاي جدا از يكديگر ) نفس مي كشد.
پزشك چه كاري انجام خواهد داد؟
زماني ، بيشتر پزشكان هنگاميكه آدنوئيدهاي كودك بزرگ ميشدند سريعا توصيه ميكردند كه آنها خارج شوند ولي ديگر اينطور نيست . در حقيقت آدنوئيدهاي بزرگ شده براي برخي كودكان عادي است. و بخاطر اينكه تا سنين نوجواني مشكلات ناشي از آدنوئيدها رفع ميشوند، پزشكان ترجيح ميدهند آنها را خارج نكنند مگر اينكه مجبور به اين كار شوند.
اگر شما برخي علايم آدنوئيدهاي متورم را داريد، احتمالا مادر يا پدر شما براي معاينه شما را نزد پزشك خواهند برد. پزشك از شما خواهد پرسيد كه در گوشها ، بيني و گلوي خود چه حس مي كنيد ، و سپس به اين قسمتها نگاهي مياندازد . پزشك با استفاده از يك استتواسكوپ ( گوشي) به صداي نفس شما گوش خواهد داد . او هم چنين ممكن است گردن شما را درقسمت نزديك به فك لمس كند. براي اينكه واقعا مسئله بررسي شود ، پزشك شما حتي ممكن است يك يا چند عكس از شما بگيرد.
ولي ممكن است از يك آينه كوچك يا يك چراغ تاشو استفاده كند تا به آدنوئيدهاي شما نگاه بيندازيد. اگر او تشخيص عفونت دهد، ممكن است آنتي بيوتيك تجويز كند كه از طريق دهان مصرف شود، شايد هم آمپول پني سيلين تجويز كند.
هنگاميكه آدنوئيدها بيرون مي آيند:
اگر آدنوئيدهاي بزرگ يا عفوني سلامت شما را از شما گرفته اند و دارو در بهبود آنها موثر نيست، پزشك شما ممكن است سرانجام پيشنهاد در آوردن آنها را مطرح كند. گرچه آدنوئيدها را مي توان بدون لوزه ها خارج كرد ، اگر شما مشكلات لوزه اي هم داريد، ممكن است نياز باشد تا همزمان لوزه ها هم برداشته شوند. اينكار تونسيلكتومي و آدنوئيدكتومي خوانده مي شود . تونسيلكتومي و آدنوئيدكتومي معمولترين جراحي دركودكان است.
در آوردن آدنوئيدها خصوصا وقتي اهميت دارد كه عفونتهاي پي در پي موجب عفونتهاي سينوس و گوش شود. آدنوئيدهاي به شدت متورم مي توانند با فشار گوش و حركت مايعات همزمان شوند و اين گاهي منجر به از دست دادن شنوايي مي گردد. كودكاني كه آدنوئيدهاي عفوني آنها موجب گوش درد دايمي و افزايش مايع مي شوند براي آدنوئيدكتومي با جراحي لوله گوش كانديد هستند. اگر قرار است شما جراحي داشته باشيد ، به اتاق جراحي خواهيد رفت تا آدنوئيدها و شايد هم لوزه هاي شما برداشته شوند. آدنوئيدها از طريق دهان برداشته مي شوند . اما نگران نباشيد ، در طول عمل دارويي به شما مي دهند كه موجب مي شود بخوابيد و در آوردن آدنوئيدها موجب هيچ تغييري در شما نمي شود. قسمت برش داده شده رها مي شود تا بطور طبيعي بهبود يابد. بخيه اي هم وجود ندارد تا در موردش نگران باشيد. چون تا چند روز بعد از جراحي گلوي شما درد خواهد داشت، احتمالا ترجيح مي دهيد غذاهاي رقيق مثل بستني ، پودينگ و سوپ بخوريد. اما شما مي توانيد هر چه مي خواهيد بخوريد.
حدود يك هفته بعد از جراحي ، همه چيز به حالت عادي خود برميگردد، احتمال كمي وجود دارد كه هر بافتي كه باقي مانده بتواند متورم شود، اما اين مسئله به ندرت مشكلات جديدي بوجود مي آورد. خبر خوش اينست كه شما طوري صحبت نمي كنيد كه انگار كسي بيني تان را فشار مي دهد.
۱ – کودک برای خوردن باید احساس گرسنگی کند. فعالیت پیش از غذا مصرف نکردن شیرینی، شربت و مایعات شیرین در بین وعدههای غذایی و خواب آلوده نبودن به این امر کمک میکند.
۲ – از غذاهای مورد علاقه آنها استفاده شود.
۳ – در دادن غذا به کودک باید صبور بود.
۴ – باید هنگام غذا دادن به کودک با او صحبت کرد و او را به خوردن غذا تشویق کرد.
۵ – زمان خوردن غذا را میتوان با ابراز محبت برای کودک لذت بخش کرد.
۶ – در زمانی که کودک با علاقه غذا میخورد میتوان از او تعریف و تمجید کرد.
۷ – غذای کودک را باید به روشهای مختلف همچون دادن غذای جدید، تغییر در ترکیب غذاها، مزه، بافت، نحوه طبخ، تزئین غذاها به شکل حیوانات، گل و عروسک و استفاده از بشقابهای رنگین متنوع کرد.
۸ – در صورت امتناع از غذا، میتوان آن را با غذای مورد علاقهاش مخلوط کرد یا آن را در فرصتی دیگر امتحان کرد.
۹ – سفره غذای کودک در محیطی تمیز، آرام، دوستانه، راحت، مطمئن و همراه با دیگران باشد.
۱۰ – ساعات برنامه غذایی کودک متغیر نباشد، باید فاصله زمانی بین مصرف میان وعده را با وعده اصلی رعایت کرد.
۱۱ – در زمان غذاخوردن، کودک نباید خیلی گرسنه یا خیلی خسته باشد.
۱۲ – باید اجازه داد کودک خود در مورد سیرشدنش تصمیم بگیرد. اگر در یک وعده مقدار کمتری غذا بخورد مسلما در وعده دیگر جبران خواهد کرد.
۱۳ – غذاها را نباید خیلی زود و براساس تمایل کودک عوض کرد.
۱۴ – برای خوردن غذا جایزه در نظرگرفته نشود.
۱۵ – نباید انتظار داشت کودک خیلی تمیز و مرتب مطابق با خواسته شما غذا بخورد. ریخت و پاش غذا را میتوان با ملایمت و به تدریج محدود کرد.
پیشنهاد غذاهای جدید
بهترین راه پیشنهاد دادن غذای جدید این است که مادر غذا را درست کرده و مقدار کمی در کنار بشقاب کودک بگذارد و اجازه دهد کودک غذا را بچشد و اگر دوست نداشت آن را از دهانش درآورده و در کنار بشقابش بگذارد.
اگر کودک دوست داشت به عنوان جایزه، یک نوع غذای مورد علاقه او را درست کنید. مدت زیادی طول میکشد که کودک غذای جدید را دوست داشت باشد. اگر کودک غذایی را دوست نداشت غذا را چند روز بعد دوباره به او بدهید.
استفاده از غذاهای متنوع
غذاهایی که مادر برای کودک تهیه میکند باید شامل هر چهار گروه غذایی باشد. اجازه دهید کودک انواع مختلف غذا را امتحان کند حتی اگر مادر آن غذا را دوست ندارد. کودک احتیاج به تصمیمگیری در مورد انتخاب غذای مورد علاقه خود دارد. همچنین مادر نباید انتظار داشته باشد کودک غذاهای متنوع را دوست داشته باشد.
در دلم سیر و سفر آغاز کرد
باز هم با دستهای کودکی
سفرهی تنگ دلم را باز کرد
باز برگشتم به آن دوران دور
روزهای خوب و بازیهای خوب
قصههای سادهی مادر بزرگ
در هوای گرم شبهای جنوب
رختخوابی پهن، روی پشتبام
کوزههای خیس، با آب خنک
بوی گندم بوی خوب کاهگل
آسمان باز و مهتاب خنک
از فراز تپه میآمد به گوش
زنگ دور و مبهم زنگولهها
کوچههای روستا تنگ غروب
محو میشد در غبار گلهها
های و هوی کوچههای شیطنت
دست دادن با مترسکهای باغ
حرفهای آسمان و ریسمان
حرفهای یک کلاغ و چل کلاغ
روزهای دستهگل دادن به آب
چیدن یک دسته گل از باغچه
جستوجوی عینک مادر بزرگ
توی گرد و خاک روی طاقچه
فصل خیش و فصل کشت و فصل کار
فصل خرمنجا و خرمنکوب بود
خواندن خطهای در هم توی ماه
خوابهای روی خرمن خوب بود
روزهای خرمن افشانی که بود
خوشهها در باد میرقصید شاد
دانههای گندم و جو را ز کاه
پاک میکردیم با آهنگ باد
در دل شبهای مهتابی که نور
مثل باران میچکید از آسمان
میکشیدیم از سر شب تا سحر
بارهای کاه را تا کاهدان
آسمانها در مسیر کهکشان
ریزههای ماه را میریختند
اسبها از بارشان، در طول راه
ریزههای کاه را میریختند
ریزهای کاه خطی میکشید
از سر خرمن به سوی کاهدان
کهکشانی دیده میشد در زمین
کهکشان دیگری در آسمان
توی خرمنجای خاکی کیف داشت
بازی پرتاب «توپ آتشی»
«دوز» بازیهای بیدوز و کلک
جنگ با تیر و کمانهای کشی
جنگ مردان مثل جنگ واقعی
جنگ با سنگ و تفنگ و چوب بود
جنگ ما مانند جنگ زرگری
گر چه پرآشوب، اما خوب بود
مرگ ما یک چشم بستن بود و بس
خون ما در جنگها بیرنگ بود
هفت تیر چوبی ما بیصدا
اسبهای چوبی ما لنگ بود
آسیاهای قدیمی خوب بود
دوستیهای صمیمی خوب بود
گر چه ماشینهای ما کوکی نبود
باز «ماشینهای سیمی» خوب بود
ظهرها بعد از شنا و خستگی
ماسههای نرم کارون کیف داشت
وقت بیماری که میرفتیم شهر
سینمای گنج قارون کیف داشت
روزها در کوچههای روستا
دیدن ملای مکتب ترس داشت
دیدن جن توی حمام خراب
دیدن یک سایه در شب ترس داشت
چشمها، هول و هراس ثبتنام
دستها، بوی کتاب تازه داشت
گر چه کیف ما پر از دلشوره بود
باز هم دلشورهها اندازه داشت
باز باران با ترانه میگرفت
دفتر «تصمیم کبری» خیس بود
خاله مرجان و خروس سادهاش
که پر و بالش سرا پا خیس بود
روزهای باد و باران و تگرگ
تیله بازیهای ما با آسمان
تیلههای شیشهای از پشت بام
صاف، غل میخورد توی ناودان
بعضی از شبها که مهمان داشتیم
گرم و روشن بود ایوان و اتاق
مینشستیم از سر شب تا سحر
فال حافظ بود و گرمای اجاق
«هفت بند» کهنهی «کاکاعلی»
نالهاش مثل صدای آب بود
شاهنامه خوانی عامورضا
داستانش رستم و سهراب بود
یاد شربتهای شیرین و خنک
توی ظهر داغ عاشورا به خیر
یاد آش نذری همسایهها
روضهها و نوحهخوانیها به خیر
یاد ماه روزه و شبهای قدر
یاد آن پیراهن مشکی به خیر
یاد آن افطارهای نیمهوقت،
روزههای کله گنجشکی به خیر!
قهرها و آشتیهای قشنگ
با زبان آشنای زرگری
یک دوچرخه ، چند چشم منتظر
بعد از آن هم بوی چسب پنچری
چال میکردیم زیر یک درخت
لاشهی گنجشکهای مرده را
چینه میدادیم نزدیک اجاق
جوجههای زرد سرماخورده را
خواب می رفتیم روی سبزهها
سیر میکردیم توی آسمان
راه میرفتیم روی ابرها
تاب می بستیم بر رنگین کمان . ..
ناگهان آن روزها را باد برد
روزهایی را گل میکاشتیم
روزهایی که کلاه باد را
از سرش با خنده بر میداشتیم
بالهای کاغذی آتش گرفت
قصههای کودکی از یاد رفت
خاک بازیهای ما را آب برد
بادبادکهای ما بر باد رفت
آه، آیا میتوان آغاز کرد
باز این راه به پایان برده را؟
میتوان در کوچهها احساس کرد،
باز بوی خاک باران خورده را؟
میتوان یک بار دیگر باز هم
بالهای کودکی را باز کرد؟
چشمها را بست و بر بال خیال
تا تماشای خدا پرواز کرد؟
زنده یاد قیصر امین پور