مفاخره بی ‏نظیر حضرت زهرا با حضرت علی


(کتاب زندگانی فاطمه الزهرا تالیف عماد زاده / 304 - مجمع‏النورین تالیف مرندی / 45) 
مفاخره‏ای بین حضرت فاطمه زهرا (س) با حضرت امیرالمومئین علی‏بن ابیطالب (ع) در حضور پیمبر (ص) رخ داده که از نظر ادب و شهامت و حاضر جوابی و فضیلت و منقبت بسیار حائز اهمیت است و چون الفاظ فارسی قادر نیست دقایق و لطایف الفاظ شیرین عربی را (آن هم از زبان دو معصوم که با شیواترین بیان سخن گفته‏اند) در خود بگنجاند و ترجمه از لطافتش می‏کاهد عیناً این مفاخره به زبان اصلی خود نقل و سپس ترجمه‏اش را برای سایر علاقمندان در کنار هر سطر می‏نگاریم: 
گویا این زن و شوهر در منزل با هم صحبت کرده و سخن را به اینجا کشانده بودند که علی‏علیه‏السلام به فاطمه (س) فرموده بود: یا فاطمة ان النبی یحبنی اکثر منک. 
پیغمبر خدا مرا از تو بیشتر دوست دارد. و در پاسخ حضرت زهرا عرض می‏کند: واعجبا یحبک اکثر منی؟ و انا ثمرة فواده و عضو من اعضائه ولیس له ولد غیری. جای تعجب است تو را از من بیشتر دوست دارد؟ و حال آن که من میوه دلش و پاره‏ای از اندامش هستم و به علاوه من یگانه دختر باقیمانده او هستم چطور ممکن است تو را از من بیشتر دوست بدارد. 
علی علیه‏السلام فرمود: یا فاطمة ان لم تصدقنی فامضی بنا الی ابیک محمد (ص). ای فاطمه اگر گفتارم را باور نمی‏کنی بیا با هم برویم خدمت پدرت حضرت محمد (ص). آری هر دو به خدمت رسول خدا (ص) شتافتند فاطمه علیهاسلام آغاز سخن کرده و گفت: یا رسول الله اینا احب الیک انا ام علی؟ ای رسول خدا من و علی کدامیک نزد تو محبوب‏تریم؟ (مرا بیشتر دوست داری یا علی را؟) 
رسول خدا (ص) فرمود: انتِ احبّ و علی اعزّ منکِ. تو محبوبتری و علی از تو عزیزتر است. 
امام علی‏علیه‏السلام: الم اقل لک. من به شما نگفتم که پیغمبر مرا از تو بیشتر دوست دارد؟ 
شروع مفاخره تاریخی فاطمه زهرا علیهاسلام با علی علیه‏السلام 
علی (ع): انی ولد ذات التقی. من آنم که در خانه پاک خداوند تعالی متولد شده‏ام 
فاطمه (س): و انا بنت خدیجة الکبری. من نیز دختر خدیجه کبرایم.
علی (ع): انا ابن الصفا. من پسر آن کسم که صفا را بنا نهاد. 
فاطمه (س): انا بنت سدرة المنتهی. من دختر کسی هستم که او را در شب معراج به سدرة المنتهی بردند. 
علی (ع): انا فخر اللوی. من افتخار پرچم اسلامم. 
فاطمه (س): انا ابنة من دنی فتدلی و کان من ربه کقاب قوسین اوادنی. من دختر کسی هستم که در شب معراج به فاصله دو تیر کمان یا کمتر از آن به مقام قرب الهی رسید. 
علی (ع): انا ولد المحصنات. من فرزند زنان پاک هستم. 
فاطمه (س): انا بنت الصالحات. من نیز دختر زنان صالحات هستم. 
علی (ع): انا خادمی جبرئیل. من کسی هستم که جبرئیل خدمتکار من بوده است. 
فاطمه (ع): انا خاطبنی فی‏السماء راحیل و خدمتنی الملائکة جیلاً بعد جیلٍ. من کسی هستم که فرشته راحیل با من سخن گفته، و فرشتگان گروه گروه برایم خدمت کرده‏اند. 
علی (ع): ولدت فی‏المحل البعید المرتقی. من در خانه کعبه متولد شده‏ام. 
فاطمه (س): انا زوجت فی‏الرفیع الاعلی... من آنم که عقدم در آسمانها بسته شد. 
علی (ع): انا حامل اللواء. من آنم که همیشه پرچم پر افتخار اسلام بدست من بوده است. 
فاطمه (س): انا بنت من عرج به الی السماء. من دختر کسی هستم که به آسمانها عروج کرد. 
علی (ع): انا صالح المومنین. من از تمام مومنان بهترم 
فاطمه (س): انا بنت خاتم‏الّنبیّین. من دختر خاتم پیغمبرانم 
علی (ع): انا الضارب علی التاویل. من بر تأویل قرآن جنگیدم (یعنی برای پیاده شدن حقایق قرآن مبارزه کردم) 
فاطمه (س): انا جُنّة التاویل. من نیز سپر تاویل قرآنم (یعنی در حفاظت قرآن نقش دارم). 
علی (ع): انا شجر من طور سینا. من درخت طور سینایم. 
فاطمه(س): انا الشجرة التی تؤتی اکُلُها کل حین. من آن درختی هستم که میوه‏اش برای تو همواره حاضر است. 
علی (ع): انا متکّلم الثعبان. من آنم که اژدها بر ولایت من سخن گفت. 
فاطمه (س): انا ابنة النبی الکریم. من آنم که دختر پیامبر بزرگوار اسلامم 
علی (ع): انا النبأ العظیم. من خبر بزرگ قرآن هستم. 
فاطمه (س): انا ابنة الصادق الامین. من دختر راستگوترین و امین‏ترین خلق خدایم. 
علی (ع): انا حبل الله المتین. من ریسمان محکم الهی هستم 
فاطمه (س): انا ابنة من خیر الخلق اجمعین. من دختر بهترین خلق خدایم 
علی (ع): انا لیث الحروب. من شیر میدانهای جنگم 
فاطمه (س): انا بنت من یغفرالله به الذنوب. من دختر کسی هستم که خداوند تعالی به وسیله او گناهان گناهکاران را می‏آمرزد. 
علی (ع): انا المصدق بالخاتم. من آن کسی هستم که انگشتر در نماز صدقه داد. 
فاطمه (س): انا بنت سید العالم. من دختر بهترین آقای جهانم 
علی (ع): انا سید بنی‏هاشم. من نیز سید بنی‏هاشمم 
فاطمه (س): انا بنت محمد المصطفی. من دختر محمد مصطفی برگزیده خدا هستم 
علی (ع): انا سید الوصیین. من سیداوصیایم. 
فاطمه (س): انا بنت النبی العربی. من دختر پیغمبر عربی هستم
علی(ع): انا الشجاع المکّی. من قهرمان نامدار مکه‏ام 
فاطمه (س): انا بنت احمد النبی. من دختر پسندیده‏ترین پیغمبرانم 
علی (ع): انا البطل الاورع. من قهرمان با تقوایم 
فاطمه (س): انا بنت الشفیع المشفع. من دختر شفاعت کننده روز جزایم که شفاعتش پذیرفته می‏شود. 
علی (ع): انا قسیم الجنة والنار. من تقسیم کننده بهشت و دوزخم 
فاطمه (س): انا ابنة محمد المختار. من دختر محمد مختارم که برگزیده خداوند است. 
علی (ع): انا قاتل الجانّ. من کشنده کفّار اجنّه‏ام. 
فاطمه (س): انا ابنة رسول الله الملک الدیان. من دختر رسول خداوند پاداش دهنده‏ام. 
علی (ع): انا خیرة الرحمن. من بهترین خلق خداوند رحمانم 
فاطمه (س): انا خیرة النسوان. من نیز بهترین زنان جهانم 
فاطمه (س): انا ابنة من ارسل رحمةللعالمین و بالمومنین رؤف رحیم. من دختر پیغمبر رحمةللعالمین هستم که به مومنین مهربان بود. 
علی (ع): انا الذی جعل الله نفسی نفس محمد. من آن کسی هستم که خداوند در قرآنش جان مرا جان پیغمبرش دانسته فرموده (انفسنا و انفسکم) 
فاطمه (س): انا الذی یقول فی‏کتاب العزیز ابناؤنا و ابناؤکم. 
من آنم که خداوند بزرگ در قران کریم مرا به تنهایی همه فرزندان پدرم‏دانسته و فرموده: (وابناؤنا...) 
علی (ع): انا من شیعتی من علمی یسطرون. من آنم که شیعیانم از دانشم بهره می‏برند. 
فاطمه (س): انا بحر من علمی یغترفون. من نیز آن دریایم که از دانشم برخوردارند. 
علی (ع): انا اشتق الله تعالی اسمی من اسمه فهو العالی و انا علی. من آن کسی هستم که اسمم را خدا از اسم خود مشتق نموده او عالی است و من علی هستم. 
فاطمه (س): انا کذلک فهو الفاطر و انا فاطمه. من نیز اسمم از نام خدا گرفته شده است. او فاطر و من فاطمه‏ام. 
علی (ع): انا حیوة العارفین. من مایه حیات معنوی عارفانم 
فاطمه (س): انا فلک نجاة الراغبین. من کشتی نجات عاشقان حقم 
علی (ع): انا الحوامیم. من حامیم‏های قرآنم. 
فاطمه (ع): انا ابنةالطواسین. من نیز دختر (طاسین)های قرآنم 
علی (ع): انا کنز الغنی. من گنج بی‏نیازیم 
فاطمه (س): انا کلمةالحسنی. من کلمة الحسنی هستم (من اسم اعظم الهی هستم) 
علی (ع): انا بی‏تاب الله علی آدم فی خطیئته. من آن کسی هستم که خدا به خاطر من توبه آدم را قبول کرد. 
فاطمه (س): انا بی قبل الله توبته. من نیز همانم که خدا به سبب من توبه آدم را پذیرفت. 
علی (ع): اناکسفینة نوح من رکبها نجی. من مانند کشتی نوحم که هرکس بر آن نشست نجات یافت. 
فاطمه (س): انا اشارکه فی دعوته. من هم شریک در دعوت او هستم. 
علی (ع): انا طوفانه. من طوفان دریای علمم 
فاطمه (س): انا مسورته. من مرکز ثقل کشتی نجاتم (من تکیه‏گاه آن هستم) 
علی (ع): انا النسیم الی حفظه. من آن نسیمی هستم که کشتی علم را می‏راند و نگاهبانیش می‏کند. 
فاطمه (س): انا مسنی‏انهار الماء والخمر و العسل فی‏الجنان. من بستر نهرهای گوارای آب و شراب و عسل مصفای بهشت هستم. 
علی (ع): انا علمی علم النبیین. من دانشم دانش پیامبران الهی است. 
فاطمه (س): انا بنت سیدالمرسلین الاولین و الاخرین. من دختر آقای پیامبران اولین و آخرینم. 
علی (ع): انا البئر و القصر المشید. من چاه قرآن و کاخ برافراشته آنم. یعنی من آن چشمه‏ام که از زلال وجودم بهره نگرفتند. 
فاطمه (س): انا منی شبر و شبیر. من آنم که مادر حسن و حسینم. 
علی (ع): انا بعدالرسول خیرالبریة. منم که بعد از رسول خدا (ص) بهترین خلق خدایم. 
فاطمه (س): انا البرّة الزکیة. من پاکترین زن نیکوکردارم. 
در اینجا بود که رسول خدا صلی‏الله‏علیه وآله به دخترش فاطمه علیهاسلام فرمود: 
لا تکلمی علیاً فانه ذوالبرهان. زهرا جان سکوت کن که علی صاحب برهان است. 
فاطمه (س): انا ابنةمن انزل الیه‏القرآن. منم دختر کسی که قرآن به او نازل شده است. 
علی (ع): انا الامین الاصلع. منم آن کسی که هم امینم و هم اصلع (اصلع: پیشانی بزرگ صاحب علم). 
فاطمه (س):انا الکوکب الذی یلمع. من ستاره درخشان مکتبم 
قال النبی (ص) فهو صاحب الشفاعة یوم القیامة. در این زمان پیامبر (ص) به دخترش فاطمه فرمود: زهرا جان علی صاحب شفاعت بزرگ در روز قیامت است. 
فاطمه (س): انا خاتون یوم القیامة. من خاتون بزرگ صحرای محشرم 
در این موقع زهرا علیهاسلام به پدرش عرض کرد یا رسول الله مرا حمایت نمی‏کنی؟ پسرعمت را حمایت می‏کنی؟ 
علی (ع): یا فاطمه انا من محمد عصبته و نجیبه. من از محمد به منزله جان او هستم. 
فاطمه (س): انا لحمه و دمه. من نیز گوشت و خونش هستم. 
علی (ع): انا الصحف. من به منزله کتب آسمانی هستم 
فاطمه (س):انا الشرف. من شرافت آفرینشم 
علی (ع): انا ولی الزلفی. منم صاحب نیکوئیها و رستگاریها 
فاطمه (س): انا الخمصأ الحسنی. منم طعم شیرین نیکویی. 
علی (ع): انا نور الوری. منم نور عالم خلقت 
فاطمه (س): انا فاطمةالزهرا. منم فاطمه‏زهرا 
در این موقوع حضرت خاتم‏الانبیا (ص) به دخترش زهرا علیهاسلام فرمود: 
یا فاطمه! قومی و قبلی رأس ابن عمک هذا جبرئیل و مکائیل و اسرافیل و عزرائیل مع اربعة الاف من الملائکة یحامون مع علی و هذا اخی راحیل و روائیل مع اربعة آلاف من الملائکة ینظرون. 
ای فاطمه برخیز و سر پسر عمت را ببوس که جبرائیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل با چهار هزار فرشته برای حمایت پسرعمت آمده‏اند و این برادرم راحیل است که به همراه فرشته روائیل با چهار هزار فرشته آمده‏اند و نگاه می‏کنند. در این موقع فاطمه‏زهرا علیهاسلام برخاست فقبلت راس الامام علی بن‏ابیطالب بین یدی النبی. پس سر پسرعمش علی‏بن ابیطالب (ع) در حضور رسول خدا (ص) بوسید و گفت: یا ابالحسن بحق رسول الله معذرة الی اللّه عزوجل و الیک و الی ابن عمک. ای ابوالحسن به حق رسول خدا از تو معذرت می‏خواهم و از خدا و رسول او نیز معذرت‏خواهی می‏کنم و علی علیه السلام نیز دست فاطمه را بوسید. 
چند نکته قابل توجه در این مفاخره مقدس 
نکاتی بسیار قابل توجه در این مفاخره بی‏نظیر وجود دارد که بیان آن خالی از لطف نیست. 
1 - شهامت ادبی و بلاغت بی‏نظیر حضرت زهرا سلام‏الله‏علیها که پابه‏پای امیر سخن و فرمانفرمای کلام پیش رفته است. 
2 - زیبایی گفتار آن بانوی بزرگ که از روانی و شیوایی بی‏نظیر برخوردار است مثلاً هر جا که سخن علی علیه‏السلام به الف ختم می‏شد پاسخ آن بانو نیز با همان کلمه کوتاه به الف ختم می‏شد و هرجا با یا و نون ختم می‏شد سخنان آن بانو نیز با یا و نون زینت می‏یافت و این، خبر از استعداد عجیب حضرت زهرا علیهاسلام و همپایه بودنش با علی‏علیه‏السلام را می‏دهد. 
3 - مقدس بودن این مفاخره و بی‏تکبر بودن این موضوع را ثابت می‏کند. 
4 - از عظمت علی علیه‏السلام خبر می‏دهد که به فرموده رسول خدا (ص) آن حضرت مورد حمایت فرشتگان اعظم الهی بوده است. 
5 - از همه مهمتر پایان این مفاخره بی‏نظیر است که در کمال عشق و صفا و اخلاص و وفا از سوی رسول خدا (ص) به دخترش فاطمه علیهاسلام امر می‏شود که برخیزد و سر مطهر همسرش را ببوسد و از ایشان معذرت‏خواهی کند و آن بانو نیز حضور پدر سر آن امام بزرگوار را می‏بوسد و از این که پا به پای آن حضرت مطالبی را در شأن و شکوه خود بیان کرده از خدا و رسول او و از همسرش پوزش می‏طلبد علی علیه‏السلام نیز پوزش او را پذیرفته و دست مبارک آن بانو را می‏بوسد. و خلاصه تمامی لحظه‏لحظه‏های آن مفاخره بی‏نظیر، با صفا و صمیمت و در کمال بی‏ریایی و تقوی سپری شده و با یک جهان پاکی و قداست و معنویت پایان می‏یابد.