89 ) زگيل اكوميناتا : ضايعات پاپيلاري با منشاء HPV كه پيش ساز M ميباشند و ترجيحا لايه بازال اپي تليال پوست و غشاهاي مخاطي را گرفتار ميكند . %85 ضايعات بدخيم حاوي HPV هستند . بيشترين همراهي بدخيمي با HPV16,18 . درمان اوليه : تخريب ضايعات با عوامل سيتوتوكسيك ( پودوفيلين ، تري كلرواستيك ، 5FU ) .

  • پوليپ فيبرواپي تليال : يا اكروكوردون در مناطق در معرض تحريك ، شايع است و درماني نياز ندارد .
  • ميوبلاستوما با سلول گرانولر : از غلاف عصبي منشاء ميگيرد و همراه با هيپرپلازي وسيع پسودو اپي تليوماتوز است و با كارسينوم درجا يا مهاجم ابتدائي اشتباه ميشود . تشخيص : ديدن سلولهاي بزرگ با گرانولهاي EOS . لوكاليزه نبوده و عود موضعي دارد . ميوبلاستوماي بدخيم نادرند .
  • اندومتريوز : در ولو نادر است و در محلهاي ضربه نظير برش برداشت غده بارتولن و اپيزيوتومي رخ ميدهد . نماي مشخص تورم و درد دوره اي است . نياز به درمان ندارد مگر اينكه عفوني شود كه بايد درناژ شوند . عود شايع است .
  • ضايعات كيستيك : 
  • كيست سباسه : شايعترين ضايعه كيستيك ولو و به آن انكلوزيون اپيدرمال ميگويند . نياز به درمان ندارد مگر اينكه عفوني شود . انسيزيون و درناژ و در صورت عفونت مكرر اكسيزيون صورت ميگيرد .
  • اتساع كيستيك مـجراي بارتولن : واكنشهاي التهابي مزمن همراه با اسكار و يا تروما ( ناشي از لاسريشن يا برش جراحي ) رخ دهد . اغلب بدون علامت و درمان نياز ندارند . اگر علامتدار شوند مارسوپياليزاسيون ميكنيم . اگر موفق نباشد و يا مشكوك به بدخيمي باشيم بايد اكسيزيون كنيم .
  • كيست ديس آنتوژنيك : ( موكوسي ) در مدخل و نزديك لابيا مينور يافت ميشوند . حاوي مواد موكوئيد هستند و احتمالا باقي مانده جدا شدن ناكامل كلواك توسط چين اوروركتال . اين ضايعات B ميباشند .
  • كيستهاي بالاي لابيا ماژور : در اثر گير افتادگي پوشش پريتون همراه ليگامان گرد رخ داده منجر به تجمع مايع در امتداد ليگامان گرد تا لابيا ماژور ميشود . پيدا كردن مبداء اين ضايعات مهم است چون با برش ساده عود ميكند و گاه همراه با فتقهاي Ing است و هر قسمتي از روده در ساك باشد بايد خارج شود .
  • ضايعات خوش خيم واژن : 
  • ضايعات كيستيك : 
  • كيست انكلوزيوني : كيستهاي شايع پر از ماده سلولي دسكوامه اپي تليال سنگفرشي مطبق كه در محل لاسراسيون ها يا اسكار اپي زيوتومي قبلي و بدون واكنش التهابي پديدار ميگردد . بندرت به برش و درناژ احتياج دارند .
  • مجراي گارتنر : ( مزونفريك ) بصورت گشادشدگي هاي كيستيك كوچك متعدد در فورنيكس هاي واژن و يا در امتداد مجراي مزونفرنيك ديده ميشود . نيازي به در اوردن ضايعه نيست مگر علامتدار شود . خطر بروز بدخيمي نادر است .
  • اندومتريوزيس : در اثر نفوذ بيماري از كلدوساك ايجاد ميشود . در فورنيكس خلفي واژن بصورت تغيير رنگ آبي ناشي از خون كهنه مشخص ميشود . بيوپسي براي R/O بدخيمي لازم است . فقط در صورت علامتدار شدن ميتوان از درمان داروئي يا جراحي استفاده كرد .
  • آدنوزيس : ضخيم شدگي منتشر گرانولي تا يك ضايعه موكوئيدي چين دار نامنظم در هر جائي از واژن بخصوص ديواره قدامي يا خلفي نيمه فوقاني طاق واژن ظهور ميكند . ندرتا علامتدار است و نيازي به درمان ندارد . DES باعث افزايش استعداد ميشود . سپتوم عرضي در ثلث فوقاني واژن نيز بيانگر اين عارضه است . شايعترين نوع اريتماتوز ، موسينوز ، يا نوع اندوسرويكال است .
  • واژينيت آمفيزماتو : ضايعه كيستيك غير شايع است و در زن حامله يا بيمار مبتلا به بيماري قلبي جبران نشده شديد كه بصورت حبابهاي زير مخاطي گسترده و پر از CO2 ميباشد . درمان : درمان واژينيت همراه است كه عموما در زن حامله از نوع تريكومونائي است .


    ضايعات توپر :
  • فيبروما : تومر توپر نادر از بافت همبند و عضله صاف و با منشاء از ديواره واژن . ندرتا علامتدار و ميزان بروز تغييرات بدخيمي در آن ناچيز است . در صورت شك به ماهيت تومر بايد خارج گردد . عود شايع است .
  • كنديلوما اكوميناتا : شايع در واژن و اغلب همراه درگيري ولو ، پيشابراه ، سرويكس و مناطق پري انال . در حاملگي پر عروق و ادماتو بوده و ايجاد واكنشهاي التهابي مينمايد . تروماي زايماني باعث خونريزي وسيع ميشود . پودوفيلين در زنان حامله ممنوع . C/S در موارد تشديد توصيه ميشود . درمان : پودوفيلين / 5FU در موارد مقاوم / ليزر .


    تومرهاي بدخيم :
  • كارسينوم درجا ( CIS ) : نئوپلازي اينترا اپي تليال ولو به 4 طبقه تقسيم ميشوند . در هر سن بخصوص دهه 3 و 4 شايعتر است . شايعترين علامت آن خارش است . تشخيص : بيوپسي . درمان : برداشت جراحي و ليزر تبخيري .
  • بيماري پاژه : زمينه قرمز آتشي كه توسط مناطق هيپركراتوتيك سفيد منقوط شده است مشخص ميشود . برخلاف پاژه پستان كه معمولا همراه يك بدخيمي است پاژه ولو در %90 منحصرا داخل اپي تليال است . واكنش مثبت سلولها به رنگ اميزي موسكارمين ضايعه را از CIS و ملانوم متمايز ميكند . برداشت وسيع و عميق پوست درگير براي تعيين وسعت درگيري بافتهاي زمينه اي لازم است . راديوتراپي ارزش كمي دارد .
  • كارسينوم مهاجم : بدخيمي شايع ولو سرطان پوست است كه به كارسينوم اسكواموس و غير اپيدرموئيد طبقه بندي ميشود . سن متوسط 60-65y است . علامت اوليه معمولا خارش است . بخصوص اگر بيماري اوليه از نوع ديستروفيك باشد . تشخيص : بيوپسي . نماي Pearl در پاتولوژي داريم .
  • ملانوم بدخيم : ولو منشاء 2-3% ، MM در زنان است . از آنجا كه افتراق انواع گسترده و ندولار از بسياري از ضايعات پيگمانته B دشوار است بايد بيوپسي کنيم . تومر با بيوپسي گسترش نمييابد . تشخيص زودرس اهميت دارد . ميزان بقاء به عمق تهاجم بستگي دارد . جراحي درمانانتخابی است و راديوتراپي و شيمي درماني كمك كننده .
  • بدخيميهاي ثانويه : اكثرا از بدخيميهاي مناطق مجاور ولو ايجاد ميشوند ( گسترش مستقيم از سرويكس ، واژن ، ركتوم ) . ادنوكار اندومتر و كوريوكار تمايل دارند به دستگاه تناسلي خارجي متاستاز پيدا كنند . گاه كارسينوم تروفوبلاستيك اولين بار توسط نمونه بيوپسي از ولو مشخص ميشود .
  • درمان : اساس درمان جراحي است ( در آوردن غدد سطحي و عمقي اينگوينال ) . درگيري غدد لنفاوي خارج صفاقي ( پرتو تابي ) . سرطان واقعي غده بارتولن ادنوكارسينوم موكوئيد كريبريفورم است كه از اسينيهاي غده منشاء ميگيرد . كانسر اسكواموس كه در محل سوراخ غده ايجاد ميشود واريانسي از سرطان ولو اوليه ميباشد و نبايد به عنوان تومر غده بارتولن در نظر گرفته شود .
  • تومرهاي بدخيم واژن : سيستم مرحله بندي دارد . O : كارسينوم درجا . I : كارسينوم محدود شده به ديواره واژن . II : ك . درگير كننده بافتهاي زير واژن كه به ديواره طرفي لگن گسترش نيافته است . III : ك . گسترش يافته به ديواره طرفي لگن . IV : ك . با گسترش فراتر از لگن حقيقي يا درگيري مخاط مثانه يا ركتوم .
  • كارسينوم اپي درموئيد درجا : ضايعات بدون علامت و در سه وضعيت ايجاد ميشود : 1/ با ضايعات مشابه ديگر در كانال تناسلي تحتاني 2/ بعنوان باقي مانده جراحي ناكامل كارسينوم درجاي سرويكس 3/ پس از پرتوتابي جهت درمان كارسينوم مهاجم سرويكس . اساس درمان : برداشت موضعي منطقه گرفتار است . واژينكتومي پارشيال و 5FU و پرتوتابي .
  • كارسينوم اپي درموئيد مهاجم : شايعترين نئوپلاسم مهاجم واژن . اغلب بعد از 50 سالگي و شايعترين علامت آن ترشح خوني واژن است . پرولاپس كامل واژن و در موارد پيشرفته علائم UTI . تشخيص : بيوپسي . پرتو درماني قابل قبول ترين درمان اوليه است . عوارض پرتو درماني شايعتر از سرويكس است . %80 عود دارد در 2y اول درمان كه بايد به روش جراحي اولترا راديكال عمل شوند .
  • آدنوكار : اوليه نادر است . نوعي كه احتمالا از آدنوزيس منشاء ميگيرد اكثرا در زنان 7-35y ديده ميشود . اگر در بيمار جوان بدخيمي از نيمه فوقاني واژن منشاء بگيرد درمان هيستركتومي راديكال است . اما اگر گسترش به مثانه يا ركتوم بدهد بايد پرتو درماني انجام دهيم .
  • ساركوم بوتيروئيد : نادر ولي مهاجم است و از انتهاي تحتاني توبركل مولرين منشاء ميگيرد . علامت اوليه آن : ترشح خوني واژن در دهه اول زندگي است . نماي ظاهري خوشه انگوري كه از مدخل واژن بيرون زده مشخصه بيماري است . درمان تركيبي از شيمي درماني ، پرتو درماني و جراحي راديكال است .